بدون عنوان
بدون عنوان
عیدغدیرخم مبارک انگشتانم که لای ورق های دیوان حافظ می رود دست ودلم می لرزد امابه خواجه می سپارم تاامیدم راازدلم نگیرد دلم می خواهدهمیشه بگوید: یوسف گم گشته بازآیدبه کنعان غم مخور!!!! ...
نویسنده :
مامان پریناز
1:43
بدون عنوان
بدون عنوان
تو! خاطرت هست؟ می گفتم درقانون من چه بدانی چه ندانی، چه بخوانی چه نخوانی وقتی خون به نقطه ی جوش می رسد، ...شعرمی شود... اماچندروزیست واژه هاخیال قافیه شدن ندارند! شعرامشبم تنهایک کلمه است: تو! ...
نویسنده :
مامان پریناز
20:28
بدون عنوان
بالاخره میای سلام جیگرمامانی دارم سخت ترین لحظات زندگی رامیگذرونم آخه میدونم دوباره ای یو ای جواب ندادتونیومدی امابرام خیلی قشنگه چون میدونی خدای من اینقدر بزرگ ومهربون هست که بالاخره یه روزی تورابه من هدیه میکنه نفس مامان من کم نمیارم توبالاخره میای ومن بی صبرانهمنتظرتم. باباچیزی نمیگه حرف نمیزانه اماتودلش خیلی منتظر. قشنگم مامنتظرتیم تونبض زندگی مایی نیای خاموش میشه هااااااااااا ...
نویسنده :
مامان پریناز
18:53
بدون عنوان
بدون عنوان
دلم گرفته سلام عسل مامان خوبی دلم برات یک ذره شده........ خدای من شب عیده دخیلم دردرگاهت لطفی درحق بنده حقیربکن عیدی منوبده ه ه ه ه ه خدایانزارمن پیش دوست وآشناخاربشم نزارباچشم حسرت به نی نی های دیگران نگاه کنم: خدایااگرمصلهت میدونی این ماه عزیز برای عیدیم یک نی نی سالم وصالح بده خدایاکمکم کن ................. ...
نویسنده :
مامان پریناز
0:22